بدون کودک: هوس آزادی یا بحران هویت؟

فهرست مطالب:

بدون کودک: هوس آزادی یا بحران هویت؟
بدون کودک: هوس آزادی یا بحران هویت؟
Anonim

اصول اولیه حرکت بدون کودک ، چیست. افکار عمومی در مورد مفهوم بی فرزندی به صورت داوطلبانه.

بدون کودک نه تنها راه منتخب زندگی ، بلکه یک ایدئولوژی کامل است که نشان دهنده عدم تمایل حامیان او به داشتن فرزند است. باورهای چنین افرادی را با ناتوانی افراد در بچه دار شدن و بچه دار شدن به دلایل بهداشتی اشتباه نگیرید. روانشناسی کودکان بدون شعارهای متعصبانه نیست ، بلکه یک مفهوم واضح برای بهبود زندگی فرد بر اساس اصل فرزندآوری است.

بدون کودک چیست؟

حرکت بدون کودک
حرکت بدون کودک

تاریخ ایدئولوژی از دهه 70 قرن گذشته آغاز می شود. فلسفه بدون کودک ، که در ابتدا توسط فمینیست ها ترویج شد ، توسط فعال لزلی لافایت اساس شد. بلافاصله افراد همفکر به او ملحق شدند و خانواده بدون کودک شروع به پر کردن اعضای جدید کردند. اکثر روانشناسان حامیان این جنبش را خودخواه سالم می نامند.

کارشناسان مفروضات ایدئولوژی بدون کودک را به شرح زیر بیان می کنند:

  1. من می خواهم حداکثر زندگی کنم … افرادی که دارای این طرز فکر هستند کودکان را مانع بسیاری از لذت ها می دانند. کیم کاترال از مجموعه تلویزیونی فرقه ای "Sex and the City" نترسید که به خاطر همین دلیل تمایل خود را برای بچه دار شدن با صدای بلند بیان کند.
  2. من فقط مسئول خودم هستم … همه افراد آماده مراقبت و کنترل زندگی فرزندان خود نیستند. با توجه به نیاز فرزندان به تصمیمات مهم ، آنها از این مشکل دور می شوند.
  3. زندگی یک طرح تجاری است … و در بسیاری از نقاط برنامه تدوین شده ، جایی برای کودکان در بین حرفه ای ها و افراد بلندپرواز وجود ندارد.

منظور از کودک بدون معنا به معنای وسیع کلمه چیست؟ این بدان معناست که نه تنها فردی با اعتقادات محکم در مورد قانونی بودن فرزندآوری ، بلکه یک جهت کامل با قوانین هستی خاص خود دارد.

در مدرسه و خانه ، چنین نگرشی نسبت به ساختن آینده فرد آموزش داده نمی شود ، بنابراین ما در مورد تصمیم آگاهانه در سن بالغ تر صحبت می کنیم. اگر به نحوه بچه دار نشدن کودکان علاقه مند هستید ، به رفتار افرادی که چشم انداز مشابهی از چشم انداز زندگی دارند توجه کنید.

در ظاهر ، طرفدار آزادی از کودکان هیچ تفاوتی با همسالان خود ندارد. میانگین سنی چنین افرادی 25-45 سال است. قبل از دوره اعلام شده ، جوانان همیشه مواضع روشنی در مورد زایمان ندارند. علاوه بر این ، در سن 25 سالگی ، بازتاب های حداکثر گرایی جوانان هنوز می تواند تأثیر بگذارد. موجودات جوان که در روح کودکان باقی مانده اند ، نمی خواهند فرزندان خود را داشته باشند ، اما با گذشت زمان نظر خود را تغییر می دهند.

جامعه بدون کودک عمدتاً شامل افرادی است که تحصیلات خوبی را فرا گرفته اند و با وضعیت مالی پایدار متمایز هستند. اکثر آنها ملحد هستند ، بنابراین آنها به اعتراض کلیسا به فرزندآوری بی اهمیت هستند.

گاهی اوقات زندگی بدون کودک زنانی را جذب می کند که با تماشای دوست دختر خود به نتیجه خاصی رسیده اند. همه مادران در مرخصی زایمان مراقب ظاهر خود نیستند و به سرعت "ارائه" خود را از دست می دهند. علاوه بر این ، نوزاد نیاز به هزینه های اضافی دارد که یک دختر مجرد بدون فرزند برای کمد لباس و لوازم آرایشی خود هزینه می کند.

ترس از زایمان نقش مهمی در تمایل به پیوستن به ردیف افراد عاری از فرزندان دارد. در محفل زنان با نوشیدن یک فنجان قهوه ، برخی از خانم ها دوست دارند همه وحشت های تولد فرزندان خود را به خاطر بسپارند. همسران مردانی که هنگام تولد حضور داشتند از رنگهای روایت قهرمانی خود در برابر عذاب معشوق خود پشیمان نمی شوند. از چنین داستانهای تا حدی دستکاری شده ، برخی از افراد تمایل به گذراندن چنین آزمایشاتی را از دست می دهند.

انواع کودکان بدون فرزند

بیزاری کودک از نوزادان
بیزاری کودک از نوزادان

دو مدل رفتاری از افراد با نگرش های متفاوت نسبت به مسأله انصراف داوطلبانه از مادری و پدری وجود دارد.

انواع کودکان بدون کودک:

  • عدم پذیرش … افرادی که چنین بینشی از هنجارهای اخلاقی دارند ، به طور نمایشی بیزاری خود را نسبت به نوزادان و نوجوانان نشان می دهند یا به طور نادرستی پنهان می کنند. آنها دهمین راه برای دور زدن زمین های بازی هستند و مادران با کالسکه در آنها محبت ایجاد نمی کنند. آنها بارداری و زایمان را فرآیند کثیفی می دانند که منطقی نیست.
  • Affecionado … ما در مورد یک نسخه نرم شده از رد صحبت می کنیم. فرزندان چنین افرادی آزار نمی دهند ، اما شادی بزرگی را نیز به ارمغان نمی آورند. در کودک ، آنها تنها مانعی برای رسیدن به اهداف زندگی خود می بینند.

افراد بلاتکلیف ، با هفت جمعه در هفته ، نمی توانند موقعیت خود را در رابطه با زایمان نشان دهند. در نتیجه ، در اکثر قریب به اتفاق موارد ، آنها فرزندی ندارند.

همچنین تعویق کنندگان "برای بعدا" وجود دارد. بهانه های ثابت آنها قانع کننده و محکم به نظر می رسند. مشاغل ، زندگی برای خود ، اصلی ترین استدلال افراد به تعویق انداخته شده است که نظر آنها دارای عقل سلیم است.

مهم! روانشناسان به وضوح بین مفاهیم "سرپرستی کودک" و "بدون فرزند" تمایز قائل می شوند. در مورد اول ، ما در مورد نفرت آشکار از کودکان صحبت می کنیم ، که می تواند بهانه ای برای کودک آزاری شود.

توصیه شده: