نحوه مقابله با افسردگی مزمن

فهرست مطالب:

نحوه مقابله با افسردگی مزمن
نحوه مقابله با افسردگی مزمن
Anonim

معنی و تعریف افسردگی مزمن در میان آسیب شناسی های اصلی سلامت روان انسان. علل و علائم اصلی این بیماری ، و همچنین همه چیز در مورد چگونگی خلاص شدن از آن. افسردگی مزمن نوعی خفیف اختلال روانی است که با علائم خفیف خلق افسرده مشخص می شود. این بیماری بسیار کند و کند پیش می رود و تنها گاهی اوقات می تواند با یک تصویر بالینی زنده خود را نشان دهد. نام دوم این بیماری "دیستیمیا" بود که بار دیگر بر نقض فاحش حوزه احساسی فرد تأکید می کند. این بیماری می تواند چندین سال بیمار را همراهی کند بدون این که هیچ شک و تردید بیرونی ایجاد کند. بر این اساس ، رهایی تنها در صورت وجود علائم شدیدتر افسردگی امکان پذیر می شود.

علل افسردگی مزمن

خستگی و استرس مداوم در محل کار
خستگی و استرس مداوم در محل کار

پاتوژنز دیستیمیا هنوز به خوبی شناخته نشده است. اکثر دانشمندان قبلاً به یک نظریه واحد درباره وقوع این بیماری رسیده اند و آن را با برخی از فرایندهای شیمیایی که در بدن انسان رخ می دهد مرتبط می دانند. آنها بر اساس فقدان سه هورمون واسطه هستند. این سروتونین است که مسئول شکل گیری احساسات مثبت است ، دوپامین - که عامل عشق و شادی است و نوراپی نفرین - مسئول اضطراب و ترس است. اختلال در متابولیسم این سه پیوند و منجر به بروز اختلال افسردگی می شود. عوامل زیر می توانند چنین نقض را تحریک کنند:

  • مشکلات در زندگی شخصی … اکثر شرایط پاتولوژیک قبل از هرگونه شرایط استرس زا در خانواده ایجاد می شود. رابطه بین زن و مرد اغلب منجر به از بین رفتن ثبات و ثبات روان آنها می شود. افراد به یکدیگر وابسته می شوند و در کوچکترین مزاحمتی در ارتباط با مشکلات خود فرو می روند. چنین پیش نیازهایی می توانند نه تنها خلق و خو ، بلکه توانایی تجربه احساس شادی را نیز از بین ببرند.
  • استرس مزمن … تأثیر مداوم احساسات منفی همیشه بر سلامت انسان تأثیر منفی می گذارد. شکست ها و ناامیدی های روزمره باعث می شود او احساس ناراحتی ، ناراحتی ، اضطراب ، ناامیدی کند. حضور منظم در چنین محیطی منجر به اختلال در تولید همان واسطه های مهم می شود که خلق و خوی فرد را تنظیم می کند. مازاد نوراپی نفرین و فقدان سایر اجزای مهم در سیستم عصبی مرکزی ایجاد می شود.
  • بیماری های مزمن … وجود هرگونه آسیب شناسی جسمی که در زندگی فرد به مدت طولانی وجود دارد ، همیشه بر وضعیت عمومی او تأثیر می گذارد. بیمار از وجود هر روز احساسات ناخوشایند ، علائم ، مراجعه به بیمارستان ها و صرف مصرف دارو افسرده است. هر یک از این عوامل باعث می شود فرد احساس ناراحتی کند و ناتوانی در تجربه احساسات شاد در زندگی روزمره را برانگیزد.
  • داروها … با توجه به پاتوژنز این بیماری ، که با دگرگونی های شیمیایی همراه است ، باید در مورد موادی که می توانند بر آنها تأثیر بگذارند نیز به یاد داشته باشید. اول از همه ، اینها مواد مخدر و داروهای روانگردان هستند. این متابولیسم آنهاست که با تشکیل ناقل های عصبی فوق الذکر همراه است. بنابراین ، کنترل دقیق مصرف آنها ، هم برای اهداف درمانی و هم برای سایر اهداف غیرقانونی ضروری است.

علائم اصلی افسردگی مزمن

افرادی که دارای چنین آسیب شناسی هستند تفاوت چندانی با جمعیت عمومی ندارند و همیشه نمی توانند مشکل خود را به وضوح مشخص کنند. در بیشتر موارد ، این اتفاق زمانی رخ می دهد که به انتقاد از محیط توجه کنند. آنها شروع به شکایت می کنند که نمی توانند لحظات شادی را با دوستان به اشتراک بگذارند ، احساس لذت نمی کنند و به ندرت لبخند می زنند. برای چنین شخصی دشوار است که بر آنچه اتفاق می افتد تمرکز کند ، او دائماً در افکار خود پرواز می کند و به برخی مشکلات جهانی فکر می کند. حتی ظاهر چهره او را می توان به عنوان سخت و بیش از حد گیج کننده توصیف کرد ، و همیشه. در میان همه موارد فوق ، تعدادی از علائم افسردگی مزمن وجود دارد.

علائم روانی افسردگی مزمن

افسردگی مزمن در یک دختر
افسردگی مزمن در یک دختر

این سیستم بدن عمدتا در حضور چنین آسیب شناسی رنج می برد. بر این اساس ، تمام علائم آن بیشتر با مظاهر ذهنی همراه خواهد بود. آنها شامل تغییراتی در شخصیت و رفتار فرد می شوند که شخصیت کاملاً متفاوتی را برای جامعه شکل می دهد.

علائم افسردگی مزمن از نظر روانی:

  1. عدم قطعیت … این ناشی از شکست های عددی است ، یا بهتر بگویم ، تأکید بیش از حد بر آنها. مردم متوجه پیروزی های خود نمی شوند و قدر آنها را نمی دانند ، اما در هنگام شکست بسیار ناراحت می شوند. در نتیجه چنین واکنشی ، عقده حقارت یا حقارت بوجود می آید. برای آنها دشوار است که ریسک کنند ، خود و توانایی های خود را در جمع نشان دهند.
  2. ترس … این کیفیت همچنین پیامد شکست های قبلی است و به خودی خود یک منفی گرایی بزرگ در رابطه با تکانشگری جمع می کند. یک فرد نمی تواند در مورد یک اقدام فوری تصمیم بگیرد ، او در مورد آنچه انجام داده است تردید می کند و نگران است ، حتی اگر این کار به شخص خاصی آسیب خاصی نرساند. افراد مخفی و ساکت می شوند ، ترجیح می دهند نظر شخصی خود را بیان نکنند تا در عوض انتقادات احتمالی را نشنوند.
  3. کاهش عزت نفس … بسیاری از مردم دقیقاً به دلیل وجود هرگونه مجتمع به این حالت می رسند. و سپس آنها اجازه نمی دهند شما از آن خارج شوید. فرد هر نکته را در خود بسیار انتقادی ارزیابی می کند و همیشه از چیزی ناراضی است. به نظر می رسد در مقایسه با دیگران ، او دائماً در چیزی شکست می خورد ، بدتر به نظر می رسد ، بد لباس می پوشد ، اشتباه می گوید. وجود چنین افکاری در سر باعث آگاهی بیشتر فرد می شود و وضعیت عمومی او را بدتر می کند.
  4. تفکر بدبینانه … در پیش بینی هر رویدادی ، چنین افرادی همیشه به بدترین ها امیدوارند ، انتظار نتایج بدی را دارند و قادر به ارزیابی مناسب وضعیت نیستند. در هر صورت ، همیشه همه چیز باید برای آنها بد پایان یابد ، با ضرر و زیان. حتی اگر هیچ زمینه ای برای چنین نتیجه گیری ها وجود نداشته باشد ، این مانع آنها نمی شود. بنابراین ، آنها تمایلی به ریسک ندارند و به ندرت به خود اجازه هرگونه ماجراجویی را می دهند ، زیرا از قبل مطمئن هستند که شکست خواهند خورد.
  5. درماندگی … افرادی که افسرده هستند بسیار کند و خجالتی هستند. آنها طوری زندگی می کنند که گویی زمان متوقف شده و دنیای اطراف آنها یخ زده است. به همین دلیل ، همه کارها بدون عجله و به آرامی و حتی دشوارتر انجام می شود. سفر معمول آنها به فروشگاه با لحظات مشکل ساز همراه است. یا چیزی برای پوشیدن ندارند ، اکنون پولی ندارند ، در حال حاضر هوا بد است ، و هر بار. برای آنها مهم است که از بیرون احساس حمایت کنند ، آنها می خواهند همیشه به کارهای معمولی کمک شود ، زیرا خود آنها "به نوعی" نمی توانند این کار را انجام دهند.
  6. رواج ناامیدی … این بدترین احساسی است که در کنار همه بیماریهای یک فرد افسرده به وجود می آید. همه ترسها و نگرشهای منفی ، خستگی ، عدم فعالیت و بسیاری مشکلات دیگر را گرد هم می آورد. بنابراین ، در نهایت ، او به این نتیجه می رسد که زندگی به بن بست رسیده است ، که هیچ راهی برای خروج از آن وجود ندارد. در پشت چنین افکاری ، اقدامات بسیار عجولانه و وحشتناک افرادی وجود دارد که سعی می کنند راهی آسان بیابند و مشکلات اختراعی را به تنهایی حل کنند.
  7. ناتوانی در ارضاء شدن … خیلی زود می آید و سر یک اختلال افسردگی می شود. یک فرد به سادگی می فهمد که هیچ چیز او را خوشحال نمی کند. لحظات دلپذیر معمولی می شوند ، یا برعکس ، شروع به آزار می کنند. آنچه قبلاً لذت بخش بود ، اکنون دردناک و ناخوشایند شده است. مردم معنای خود را در چیزها و سرگرمی های زیبا از دست می دهند ، برخی در جستجوی مشاغل جدید ، معتاد به مواد مخدر یا سیگار کشیدن هستند تا چیز جدیدی را تجربه کنند ، فراموش کنند.
  8. از دست دادن ابتکار عمل … احساس ناامیدی و تراژدی فرد را وارد نوعی خلسه هذیان می کند. او ایمان خود را نه تنها به بهترین ها ، بلکه به خود نیز از دست می دهد. بر این اساس ، او دست از هر گونه پیروزی یا اقدام برمی دارد. بهره وری او در محل کار به موازات از دست دادن علاقه به آنچه اتفاق می افتد ، کاهش می یابد. کسانی که قبلاً ایده ها و برنامه های زیادی ارائه می دادند ، اکنون مایل به انجام حتی وظایف استاندارد خود نیستند.
  9. بلاتکلیفی … یک ویژگی وحشتناک که برای این افراد ضروری می شود. برای آنها بسیار سخت است که هر چیز جدیدی را بپذیرند و حتی بیشتر خودشان هر تغییری را ایجاد کنند. این لحظه در هر شرایطی خود را نشان می دهد. اینها خریدهای کوچک و انتخاب لباس و تغییر شغل یا ایجاد روابط است. آنها نمی توانند خواسته ها و اولویت های خود را تعیین کنند. هر زمان که باید انتخابی انجام شود ، فرد افسرده سعی می کند از آن اجتناب کند یا این مسئولیت را بر عهده شخص دیگری بگذارد.

علائم جسمی افسردگی مزمن

بی خوابی در یک دختر
بی خوابی در یک دختر

دیستیمیا نه تنها بر حوزه احساسی زندگی انسان ، بلکه به طور کلی بر تمام سیستم های اندام تأثیر می گذارد. به همین دلیل است که تعدادی از اختلالات جسمانی وجود دارد که علائم آن هستند. همه آنها در نتیجه اختلالات سیستم عصبی مرکزی بوجود می آیند و به وضوح با زمینه ذهنی بیمار ارتباط دارند.

علائم اصلی طبیعت جسمانی:

  • از دست دادن اشتها … یک احساس گیجی و مشکل دائمی باعث می شود که فرد در تنش مداوم باشد. این منجر به این واقعیت می شود که او حتی نیازهای مهم فیزیولوژیکی را فراموش می کند. آنها در پس زمینه محو می شوند و علاوه بر این ، حتی ممکن است از ضرورت خارج شوند. به دلیل مشکلات ایجاد انتقال دهنده های عصبی در مغز ، انتقال تکانه ها در مورد احساس گرسنگی و سیری مختل می شود. فرد میل به خوردن چیزی را از دست می دهد ، زیرا در همان زمان هیچ لذتی را تجربه نمی کند.
  • اختلال خواب … این مشکل دقیقاً به دلیل اختلالات مشابه با از دست دادن اشتها رخ می دهد. بیهوشی و سردرگمی به این اضافه می شود. یک واقعیت جالب این است که برخی افراد هنگام افسردگی مستعد افزایش خواب آلودگی هستند. آنها آماده خوابیدن شبانه روز هستند ، می توانند مدت زمان نامحدودی بخوابند ، اما پس از آن همچنان احساس خستگی و ضعف می کنند. دیگران نمی توانند به طور کامل بخوابند و در مورد چنین مشکلی صحبت نمی کنند ، زیرا این نیاز را احساس نمی کنند.
  • استقامت کم … این یکی از معیارهای مهم بیماری است که از شدت و بدتر شدن آن صحبت می کند. مردم از احساس خستگی و سنگینی مداوم در انجام کارهای عادی شکایت دارند. برای آنها دشوار است که صبح از رختخواب بیرون بیایند ، هیچ انگیزه ای برای اعمال و اعمال وجود ندارد. فرد احساس کمبود انرژی می کند و مهارت های حرفه ای خود را از دست می دهد ، مشکلات در محل کار شروع می شود ، مشکلات در زندگی روزمره.
  • سندرم درد مهاجرتی … یک وضعیت مشابه اغلب با چنین آسیب شناسی رخ می دهد. مردم دائماً از احساسات عجیب در ناحیه قلب یا مفاصل ، مشکلات در کار دستگاه گوارش شکایت دارند. گاهی اوقات این سندرم مفصلی است که با توصیف هیچ بیماری مطابقت ندارد ، اما همچنان فرد را عذاب می دهد. تقریباً در هر بیمار سردردهای مکرر با فرکانس و ماهیت متفاوت بروز می کند.

نحوه مقابله با افسردگی مزمن

چنین بیماری یک مشکل نسبتاً جدی در جامعه مدرن است و نیاز به توجه ویژه پزشکان دارد. بر اساس تظاهرات بالینی غیر قابل بیان ، تعیین چنین تشخیصی بسیار دشوار است ، که پیش آگهی غلبه بر افسردگی مزمن را به میزان قابل توجهی بدتر می کند. بنابراین ، همه سازمانهای مراقبت بهداشتی ممکن است تلاشهای خود را دقیقاً به پیشگیری و تشخیص زودهنگام این آسیب شناسی متمرکز کنند. در چنین شرایطی ، درمان آن عملکرد و نتیجه نسبتاً خوبی دارد.

روان درمانی افسردگی مزمن

در پذیرایی با یک روانشناس
در پذیرایی با یک روانشناس

این اولین در لیست کمک در درمان افسردگی مزمن است. این دارو در صورت تشخیص تایید شده استفاده می شود و می تواند به عنوان یک روش واحد یا به عنوان ترکیبی با سایر داروها عمل کند. راه حل این س onال بستگی به شدت بیماری و همچنین وضعیت خود بیمار دارد. اما می توان با اطمینان گفت که این روش به شما امکان می دهد تا اثر داروها را افزایش دهید و روند بهبود را تسریع کنید.

انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد. همه آنها با انجام جلسات درمانی با پزشک انجام می شود ، که از طریق گفتگو سعی می کند علت بیماری را پیدا کرده و بیمار را از آن نجات دهد.

این تکنیک ها بسته به تعداد افراد حاضر در مطب در طول مکالمه متفاوت است. این می تواند جلسات فردی با یک نفر یا جلسات گروهی با چندین شرکت کننده به طور همزمان باشد. این موضوع بر اساس روانشناسی بیمار توسط پزشک معالج تعیین می شود.

گاهی اوقات آنها به نسخه خاصی از روان درمانی متوسل می شوند - خانواده درمانی. شامل حداقل دو نفر است. در بیشتر موارد ، این زن و شوهر هستند ، هر دو باید در حل علت وضعیت یکی از اعضای خانواده مشارکت داشته باشند.

دارو برای افسردگی مزمن

مردی که قرص می خورد
مردی که قرص می خورد

همه نمی دانند با افسردگی مزمن چه کنند. بسیاری از مردم این س askال را می پرسند یا از قبل به گزینه درمانی اشتباه متوسل می شوند. داروهایی که در این شرایط استفاده می شوند باید تنها پس از تجویز واضح پزشک استفاده شوند. برای این کار از گروهی از مواد روانگردان به نام داروهای ضدافسردگی استفاده کنید. آنها دارای خواص لازم برای از بین بردن تظاهرات اصلی بیماری هستند.

از پرکاربردترین گروه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین … نمایندگان Celex ، Lexappro هستند. اثرات اصلی آنها اصلاح خلق و خو ، با هدف از بین بردن ترس و هراس ، بهبود مقاومت کلی بدن در برابر شرایط استرس زا است.
  2. داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای … اینها موادی با ساختار حلقه ای هستند که هنگام انتقال ضربه از طریق نورون ها قادر به حفظ انتقال دهنده های عصبی در شکاف سیناپسی هستند. در نتیجه این ، هدایت و شکل گیری احساس شادی در فرد بهبود می یابد. برجسته ترین نماینده ایمی پرامین است که به طور گسترده ای برای تسکین حملات مکرر افسردگی مزمن استفاده می شود.
  3. مهار کننده های مونوآمین اکسیداز … اینها داروهایی هستند که آنزیمی را که می تواند واسطه های سیستم عصبی مرکزی (سروتونین ، نوراپی نفرین) را از بین ببرد ، مهار می کنند. بنابراین ، غلظت و اثرات آنها افزایش می یابد. امروزه توسط Parnat و Nardil استفاده می شود. این داروها عوارض جانبی کمی دارند و توسط گروه های مختلف بیماران به خوبی تحمل می شوند.

اقدامات پیشگیرانه برای افسردگی مزمن

مرد خوابیده
مرد خوابیده

این حوزه پزشکی کلید یک جامعه سالم است. دیستیمی ، مانند بسیاری از بیماری های دیگر ، پیشگیری از درمان آسان تر است. به همین دلیل است که ارزش توجه هر فرد به برخی از لحظات زندگی خود را دارد که می تواند او را از توسعه چنین وضعیتی محافظت کند. به هر حال ، این می تواند پاسخی برای این سال باشد که چگونه با افسردگی مزمن مقابله کنیم.

اول از همه ، این یک شیوه خاص زندگی است که می توان آن را درست نامید:

  • تغذیه … این نکته برای زندگی هر فرد بسیار مهم است ، زیرا می تواند بسیاری از بیماری ها را تحریک کند و همچنین به طور کلی زمینه روانی-احساسی را به طور کلی تغییر دهد. بنابراین ، لازم است که غذا نه تنها اشباع فیزیکی را به ارمغان بیاورد ، بلکه حاوی تمام ویتامین ها و مواد معدنی لازم برای سلامتی باشد. شایان ذکر است که به رژیم غذایی ، منظم بودن آن و بخشهای کوچک توجه کنید.
  • رویا … کامل بودن و منطقی بودن این حالت بسیار مهم است و توجه ویژه ای را می طلبد. کمبود خواب یا برعکس ، خواب زیاد می تواند بسیاری از فرایندهای حیاتی را در کل بدن مختل کند. لازم است در مورد خواب صحیح روزانه 8 ساعته ، که برای شخص ارزش زیادی دارد ، به خاطر بسپارید.
  • استراحت مناسب … همه باید زمان خود را به طور منطقی اختصاص دهند تا فعالیت بدنی از ذخایر بدن تجاوز نکند. تنها در این صورت است که فرد زمان لازم برای بازیابی و انجام صحیح عملکردهای خود را خواهد داشت. علاوه بر این ، بقیه باید منظم و مفید باشند ، شامل پیاده روی در هوای تازه و سایر روش های سلامتی باشد.
  • فعالیت بدنی … حضور آن در زندگی روزمره برای همه افراد ، صرف نظر از سن و جنسیت اجباری است. تمام فرایندهای متابولیک را فعال می کند ، گردش خون و عملکرد سیستم های اندام را بهبود می بخشد. استقامت افزایش می یابد ، نیروهای ذخیره بدن به طور کلی دوباره پر می شود.

نحوه مقابله با افسردگی مزمن - ویدیو را تماشا کنید:

شرایط پراسترس مداوم و رعایت نکردن شیوه زندگی سالم ، فرد را در برابر اثرات شرایط مختلف آسیب شناختی آسیب پذیر می سازد. بنابراین ، برای اینکه تعجب نکنید که چگونه می توانید از افسردگی مزمن خلاص شوید ، همیشه باید در مورد علل احتمالی وقوع آن و همچنین روشهای پیشگیری از آن به خاطر داشته باشید. با وجود این واقعیت که این آسیب شناسی به طور قابل توجهی کیفیت زندگی انسان را بدتر می کند و با پیامدهای ترسناک همراه است ، تشخیص زودهنگام و ارائه صحیح مراقبت های تخصصی می تواند فرد را به زندگی عادی خود در جهان بازگرداند.

توصیه شده: