جدایی - جدایی کودک از والدین

فهرست مطالب:

جدایی - جدایی کودک از والدین
جدایی - جدایی کودک از والدین
Anonim

جدایی ، مراحل و انواع چیست. چگونه و در چه سنی روند جدایی کودک از والدین انجام می شود؟ مهم این است که بدانید! جدایی روانی از والدین یک تغییر متوالی ساده در مراحل رشد کودک نیست ، که توسط داده های روانی و فیزیکی او تنظیم می شود. این روند باید توسط والدین کنترل شود. اگر آنها با چنین "بار" والدین خود کنار نیامده باشند ، سالمندی تیره و تار در انتظار آنها است.

مشکلات جداسازی مرحله ای

اعتیاد به الکل در یک نوجوان در نتیجه جدایی ناموفق
اعتیاد به الکل در یک نوجوان در نتیجه جدایی ناموفق

مشکل جدایی فرزندان به خانواده بستگی دارد. پدر مشغول کار است و نمی تواند زمان کافی را به فرزندان اختصاص دهد. و در اینجا نقش بزرگ مادر است. اگر او توسط خانواده و مشکلات شخصی او ، به عنوان مثال ، سلامت ضعیف له نشود ، تربیت فرزندان به خوبی پیش می رود. با بلوغ ، آنها والدین خود را بدون مشکلات بزرگ ترک می کنند و زندگی مستقل خود را آغاز می کنند.

دلایل جدایی ناموفق متفاوت است. در تمام مراحل بزرگ شدن و رشد کودک ، آنها می توانند به شرح زیر باشند:

  • زایمان سخت … هنگامی که یک زن پس از زایمان دچار روان پریشی یا افسردگی پس از زایمان می شود. چنین شرایط روانی شدید با رفتارهای نامناسب همراه است. یک مادر جوان نسبت به کودک بی تفاوت است یا اضطرابی غیر طبیعی دارد که همه چیز با او بد است. و او نمی تواند کاری انجام دهد ، می ترسد مسئولیت زندگی او را بر عهده بگیرد. او حتی می تواند نوزاد را در بیمارستان رها کند. در این مورد ، روانشناسان در مورد نقض دلبستگی (دلبستگی به کودک) صحبت می کنند. کاملا طبیعی است که وقتی چنین زنی هنوز فرزندی را پرورش می دهد ، رشد ذهنی او کامل نمی شود. این امر قطعاً بر روند جداسازی تأثیر می گذارد. او موفق نخواهد شد. بزرگسال شدن ، چنین کودکی نمی تواند با زندگی بزرگسالان سازگار شود ، او ویژگی ها و رفتارهای کودکانه ، کودکانه باقی می ماند.
  • سن نوزاد ، کودک نوپا … وقتی کودک شروع به راه رفتن می کند. مادر دائماً مراقب اوست ، سعی می کند او را به خودش ببندد. این با فریادهای مداوم همراه است تا او با دقت بیشتری رفتار کند ، به عنوان مثال در یک گودال وارد نشود یا جایی که لازم نیست نرود. در این مرحله ، ادغام (تلاقی) کامل مادر و فرزند وجود دارد. اما این نمی تواند برای مدت طولانی ادامه یابد. کودک جهان را می آموزد ، همه چیز برای او جالب است ، او دمدمی مزاج است و نمی فهمد چرا او ممنوعیت های مداوم را می شنود. و در اینجا نکته اصلی این است که با وتوهای خود زیاده روی نکنید. شما باید بدانید کجا باید به کودک استقلال داد ، تا ارزش کامل خود را احساس کند و به عنوان یک فرد معیوب بزرگ شود. در این صورت ، جدایی با موفقیت انجام می شود و در آینده هیچ شکایتی ایجاد نمی کند.
  • مهد کودک و دبستان … کودک بیشتر و بیشتر با جهان پیرامون خود آشنا می شود. اقتدار پدر و مادر همیشه برای توضیح منطقی همه آنچه در اطراف او اتفاق می افتد کافی نیست. فاصله گرفتن از والدین هر روز بیشتر می شود. و می ترسند کنترل خود را بر کودک از دست بدهند. ممنوعیت ها شروع می شود. مانند ، این یا آن را انجام ندهید ، این و آن را انجام ندهید. با این حال ، این دیگر کار نمی کند. کودک دمدمی مزاج است ، اما از لحاظ روانی هنوز کاملاً به بزرگان وابسته است ، در نهایت آرام می شود. و خوب است اگر بزرگان بتوانند همه پیچیدگی روابط بین مردم را برای نوزاد توضیح دهند و او این را درک کند. سپس فرایند جدایی دردناک نخواهد شد و بیگانگی غیرطبیعی در خانواده بین بزرگسالان و کودکان رشد نخواهد کرد.
  • بلوغ … این زمان بلوغ (بلوغ) است که ظاهر ، رفتار و علایق تغییر می کند. نوجوانان در حال حاضر زندگی معنوی خود را مستقل از والدین خود انجام می دهند ، اما همچنان به آنها وابستگی مادی دارند. بزرگان باید به خواسته ها و رفتار فرزندان خود توجه کنند.در این زمان بود که شدیدترین فرایند جدایی آغاز می شود: کودکان به طور فزاینده ای در مورد نظر "افراد مسن" تردید دارند و اغلب با آن مخالف هستند. و آنها حتی این ایده را قبول ندارند که کودکان ممکن است متفاوت فکر کنند. انزوای روحی درونی رخ می دهد. فرض کنید یک دختر یا پسر می خواهد وقت بیشتری را با دوستان خود بگذراند ، اما مادر و پدر منع می کنند. مانند این ، شما باید درس بخوانید ، در غیر این صورت نادان رشد خواهید کرد. اما مشکلاتی وجود دارد که منجر به درگیری جدی بین "پدران و فرزندان" می شود. به عنوان مثال ، یک پسر ، هنوز واقعاً روی پای خود ایستاده نیست ، می خواهد ازدواج کند و پدر و مادر عروس را دوست ندارند. آنها مخالف عروسی هستند. بر این اساس ، یک نزاع جدی به بیگانگی آشکار نوجوان با "بستگان" او تبدیل می شود. علاوه بر این ، یک فرایند نامطلوب جدایی ممکن است شامل ماهیت بلاتکلیفی ، شک و تردید در خود ، برای مثال ، مادر باشد. یا از احساس عدم تکمیل رنج می برد ، زیرا هیچ چیز در زندگی او برای او نتیجه ای نداشته است. او تمام احساسات منفی خود را به کودک منتقل می کند ، که به رشد کامل او و ورود موفق به زندگی بزرگسالانه جدید کمک نمی کند.

مهم این است که بدانید! هر سن جدایی از والدین از اهمیت بالایی برخوردار است. در هر مرحله نمی توان یک کودک (نوجوان) را با داستانهای وحشتناک "در مقیاس جهانی" ترساند که بدون کمک والدینش نمی تواند مشکلات خود را حل کند. چنین مبالغه آمیز در مورد خطر خارجی ، تضمینی است که کودک ترسو بزرگ می شود ، بلوغ او کند می شود. و این جدایی ناموفق از والدین است.

نتایج جدایی مثبت از والدین

جدایی موفق
جدایی موفق

اگر جدایی از والدین موفقیت آمیز بود ، این تأثیر مثبتی بر کودک می گذارد. او یاد می گیرد که احساسات خود را مهار کند ، که در روابط بین افراد مهم است. و به جایگاه خود در جهان پی می برد. به هر حال ، هر فرد یک جهان است ، و خوب است وقتی فردی منحصر به فرد است ، به دلیل ویژگی های شخصی خود ، که به موفقیت در ساختن زندگی او کمک می کند ، برجسته شود.

جنبه مثبت جدایی از والدین در عوامل زیر نهفته است:

  1. تبدیل شدن به "من" شما … در سن بلوغ ، کودک کاملاً نگرش خود را نسبت به واقعیت پیرامون شکل داده است ، جایگاه خود را در جهان درک می کند. نوجوان مستقل شده است ، ارتباط عاطفی با والدینش آنقدر ضعیف است (کاملا طبیعی است) که باعث ایجاد یک زندگی مستقل نمی شود.
  2. مراقبت منطقی والدین شما را از انجام کارهای بد باز می دارد … روابط منطقی با والدین (در درجه اول به آنها بستگی دارد) به جلوگیری از مشکلاتی که در خانواده هایی وجود دارد که در آنها جدایی طبیعی دچار اختلال می شود و کودکان "از کنترل خارج می شوند" - آنها به هیچ وجه از بزرگترهای خود اطاعت نمی کنند. چنین افرادی اغلب در خیابان مکیده می شوند ، وارد یک شرکت بد می شوند ، الکلی ، معتاد و معتاد می شوند. دختران می توانند به تن فروشی بپردازند ، اغلب زایمان زودرس دارند.
  3. ازدواج های زودرس مستثنی است … کودک بزرگ می شود ، روابط خانوادگی ضعیف می شود ، اما نوجوان متوجه می شود که حتی عشق بزرگ دلیلی برای تشکیل زودهنگام خانواده نیست ، زیرا هنوز کاملاً مستقل و مستقل نشده است. ابتدا باید محکم روی پای خود بایستید ، به عنوان مثال ، تحصیلات خود را به پایان برسانید و کار پیدا کنید ، تا با همسر جوان خود روی گردن اجداد خود ننشینید.
  4. اهداف زندگی به خوبی شکل گرفته است … پدر و مادر ، فرزندان را بزرگ می کنند ، به آنها می آموزند که با توجه به سن خود "بزرگ شوند" ، به تدریج آنها را به تفکر و رفتار مستقل عادت می دهند. به عنوان مثال ، در سنین پایین برای تنهایی لباس بپوشید ، و در نوجوانی - برای کمک به کارهای خانه و در صورت لزوم ، تهیه غذا. کودک را تشویق کنید تا مثلاً به ورزش علاقه نشان دهد. آنها به شما می گویند که باید یک هدف مهم زندگی برای خود تعیین کنید و با کار مداوم و روشمند خود به آن برسید و از شکست های احساسی جلوگیری کنید ، که فقط زندگی شما را پیچیده می کند.

مهم این است که بدانید! خروج تدریجی روانی کودک از خانواده به این معنی نیست که در آینده مشکلی نخواهد داشت. ممکن است حتی باشد.جدایی صحیح به کودکان کمک می کند تا محکم روی پای خود بایستند و برای زندگی بعدی خود جدا از والدین خود آماده شوند. جدایی چیست - ویدیو را تماشا کنید:

جدایی یک فرایند عینی زندگی است. اجتماعی شدن افراد بدون جدایی روانی فرزندان از والدین به سادگی امکان پذیر نیست. هنگامی که یک کودک با موفقیت بزرگ می شود ، به طور کامل بر قوانین ، هنجارها ، دانش و مهارت هایی که به او کمک می کند با موفقیت در بین مردم ادغام شود ، تسلط دارد. اگر جدایی ناموفق باشد ، کودک به عنوان شخص مهمی برای جامعه رخ نخواهد داد. بازپرداخت این امر بر دوش پدر و مادر خواهد بود. و این دوران پیری است ، عاری از رنگهای گرم آرام ، اضطراب و نگرانی که یک پسر یا دختر در زندگی بزرگسالی خود بازنده شده اند.

توصیه شده: