چگونه می توان از طلاق برای یک زن جان سالم به در برد؟

فهرست مطالب:

چگونه می توان از طلاق برای یک زن جان سالم به در برد؟
چگونه می توان از طلاق برای یک زن جان سالم به در برد؟
Anonim

روانشناسی و دلایل قطع رابطه با یک مرد. رفتار پس از طلاق ، چگونه یک زن می تواند چنین شرایط سختی را پشت سر بگذارد.

طلاق برای یک زن یک استرس عاطفی بزرگ است ، که مستلزم صرف تمام نیروهای روانی - فیزیکی است تا بتوان وضعیت موجود را به درستی ارزیابی کرد و با کمترین ضرر و زیان برای سلامتی از آن خارج شد ، هنگامی که پس از چندین سال زندگی مشترک با یک مرد ، به هیچ وجه چشم انداز مبهمی برای تنها ماندن با کودکان در آغوش او وجود ندارد. …

روانشناسی طلاق برای یک زن

صحبت مستقیم با شوهر
صحبت مستقیم با شوهر

به گفته سرویس آمار ایالتی فدرال (Rosstat) ، در این کشور ، بسته به مناطق ، پس از 5 سال ازدواج ، تا 60 of از ازدواج ها تجزیه می شود. بدترین آمار جهان نیست ، هرچند کاملاً ناامید کننده. بنابراین روانشناسی زن پس از طلاق چیست که او را به چنین مرحله ای سوق می دهد؟

نمی توان انگیزه اجتماعی طلاق را رد کرد. اکنون جوانان متولد شده در پایان قرن گذشته در حال ازدواج هستند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، وخامت شدید وضعیت اقتصادی در روسیه رفاه بسیاری از خانواده ها و کودکان را تحت تأثیر قرار داد. با بزرگ شدن ، آنها شروع به جستجوی مزایای مادی در روابط بین دو جنس کردند. این امر به یک اندازه در مورد مردان و زنان صدق می کند.

سطح اخلاق عمومی پایین آمده است. احتیاط اساس پیوند ازدواج شد. در حال حاضر حتی مفهوم "قرارداد ازدواج" ظاهر شده است. هنگامی که شرایط در صورت طلاق مورد مذاکره قرار می گیرد ، بنابراین اگر مجبور به پراکندگی شدید ، ادعاهای غیر ضروری وجود ندارد.

امروزه ارتباط ما با نهاد خانواده آسان شده است. زنان دیگر طلاق را به عنوان یک رویداد غیرعادی در زندگی درک نمی کنند. حتی عبارت "ازدواج کردن" نیز وجود داشت. این بسیار آسان و ساده است ، مانند رفتن به فروشگاه برای نان. "من یکبار آن را امتحان کردم ، و دیگری را امتحان می کنم. چه اشکالی دارد؟ کاتکا قبلاً سه بار ازدواج کرد و هیچ چیز برای خودش زندگی نمی کند. من بدترم؟"

عشق جایگزین رابطه جنسی شده است. و این صمیمیت بدون مسئولیت است. گرمازدگی ویژگی جوانی است. اکنون بسیاری احساسات خود را به عنوان یک رابطه واقعی درک می کنند و به اداره ثبت می شتابند. و هنگامی که شور و اشتیاق از بین می رود ، معلوم می شود که آنها در مورد یکدیگر ظالمانه اشتباه کرده اند.

وقتی شوهر شروع کننده طلاق است ، زن تحت فشار قرار می گیرد. او در وضعیت افسردگی است ، رفتن به این سختی است. به هر حال ، شما مجبور خواهید بود تنها بمانید ، اما اگر بچه هایی در آغوش شما باشند چه؟ پس چگونه باید بود ، زیرا آنها نیاز به حمایت دارند و حقوق اندک است.

و سپس یک معضل پیش می آید: یا چشمان خود را بر روی رفتارهای مخرب شوهر ببندیم (به عنوان مثال ، او خیانت می کند) ، وانمود کنیم که هیچ اتفاقی نیفتاده است ، و به خود دلداری دهیم که به خاطر فرزندان باید تحمل کنیم ، یا ناگهان رابطه را قطع کنید

همه نمی توانند شوهرش را ترک کنند. در اینجا شما باید شخصیت داشته باشید و از عواقب آن نترسید. پس از همه ، تا زمانی که همه چیز حل نشود ، باید بچه ها را به تنهایی بزرگ کنید ، به عنوان مثال ، هیچ والدینی وجود ندارد یا آنها کمک نمی کنند. یک زن مستقل و مستقل در قضاوت های خود کاملاً قادر به انجام این کار است.

گزینه سوم امکان پذیر است - سعی کنید یک مکالمه صریح داشته باشید تا رابطه را تنظیم کرده و آشتی کنید. یکدیگر را به خاطر همه گناهان کوچک و بزرگ ببخشید ، سعی کنید نحوه زندگی مشترک را بدون دروغ و فریب دوباره یاد بگیرید. اگر بیزاری از یکدیگر زیاد پیش نرفته است ، این کاملا محتمل است. همانطور که می دانید امید آخرین بار می میرد.

برخی از زنان در چنین شرایطی ، به ویژه هنگامی که فرزندی ندارند ، "از ریل خارج می شوند" و همه را ترک می کنند - آنها شروع به راه رفتن غیرقابل کنترل می کنند. با این حال ، این راهی برای خروج از وضعیت نیست ، هیچ شادی از چنین زندگی وجود نخواهد داشت ، فقط مشکلات وجود دارد.

مهم این است که بدانید! طلاق برای یک زن یک اتفاق معمولی نیست. اگر این اتفاق افتاد ، باید برای آن آماده باشید تا بعداً "با کفش سوپ سوپ نخورید" - بدون امرار معاش تنها نمانید و به یک زندگی شاد جدید امیدوار باشید.

دلایل اصلی طلاق در زنان

استبداد در خانواده
استبداد در خانواده

دلایل شروع طلاق توسط زنان متفاوت است. با این حال ، همه از همسرش ناامید هستند. امروزه نمایندگان زن مستقل تر هستند و نمی خواهند فردی را در کنار خود تحمل کنند که نیازهای زندگی او را برآورده نمی کند.

دلایل خارجی که منجر به طلاق شده است می تواند موارد زیر باشد:

  1. من واقعاً می خواهم ، اما اهمیتی نمی دهم … دختر در حال حاضر برای یک زندگی صمیمی آماده است ، اما از نظر روانشناسی آماده ایجاد خانواده نیست. هیچ تصوری وجود ندارد که این یک مسئولیت بزرگ اخلاقی است. تمایلی به مراقبت از همسر ، فرزندان و نظم در خانه وجود ندارد. عشق بدون مسئولیت بسیار زیباتر است. اختلافات با همسر شروع می شود. به طلاق می رسد. در محاکمه ، چنین زوج هایی اغلب توضیح می دهند که از نظر شخصیتی با یکدیگر موافق نیستند ، هر یک دیدگاه متفاوتی از زندگی مشترک دارند.
  2. آزادی … وقتی احساس استقلال از مقیاس خارج می شود ، "من و شما حقوق مساوی داریم ، اما حقوق من" برابرتر "است. چنین زنانی نسبت به زندگی خانوادگی بی پروا هستند. آنها دوست ندارند کارهای خانه را انجام دهند. آنها همیشه این استدلال را دارند که اگر شوهرش شروع به "برخورد" با او کند ، می توانید به موقع فرار کنید.
  3. ناامیدی در زندگی خانوادگی … تحت تأثیر خستگی از روابط ، همه چیز آزاردهنده است. عشق خسته کننده است ، کارهای خانه نیز. شوهر ناگهان یک بار شد ، او حتی بدون او پول خوبی به دست می آورد ، او قادر خواهد بود خودش از فرزند حمایت کند. او نمی فهمد چه اتفاقی برای همسر جانش می افتد ، برای او اظهار نظر می کند ، او توبیخ ها را کنار می گذارد. دعوا شروع می شود ، دیر یا زود منجر به طلاق می شود.
  4. استبداد در خانواده … شوهر به هر طریق ممکن همسر خود را تحقیر می کند ، معتقد است که او سرپرست خانواده است. اگر او بخواهد اعتراض کند ، آغوش خود را باز می کند. برخی از زنان به دلیل ویژگی های شخصیتی خود ، متواضعانه ضرب و شتم را تحمل می کنند. این می تواند سالها ادامه یابد ، اما سپس صبر به پایان می رسد ، آنها قدرت ترک را پیدا می کنند. و برخی تمام عمر خود را زیر پاشنه یک شوهر مستبد می گذارند. دلایل می تواند متفاوت باشد. فرض کنید ترس از تنها ماندن با کودکان وجود دارد یا جایی برای رفتن وجود ندارد.
  5. شوهر می نوشد … به نظر می رسد هوشیار - خوب است ، اما به محض اینکه او مشروب بخورد ، بنابراین از خانه فرار کنید. او مدت زیادی تحمل کرد و او را متقاعد کرد که مشروب را ترک کند. وقتی به هوش آمد ، قول می دهد ، توبه می کند که دیگر به شیشه نگاه نمی کند. اما مدتی می گذرد ، نوشیدن دوباره شروع می شود. اقناع کمک نمی کند ، اما نمی خواهد درمان شود. خود را الکلی نمی داند. زن تمام اشکهایش را فریاد زد ، مجبور شد طلاق دهد.
  6. همواره در حال تغییر … او معشوقه ای را در کنار خود پیدا کرد ، یا حتی خانواده دیگری را گرفت ، اما نمی خواهد به او برود. حیف است که شیوه زندگی معمول را بشکنم ، و من نیز نمی خواهم فرزندانم را از دست بدهم. اما او احساسات گذشته را نسبت به همسرش احساس نمی کند ، فقط مغز او را پودر می کند. او این را درک می کند ، تحمل می کند ، حتی آماده است خیانت را ببخشد ، فقط برای آرام شدن. اما بیهوده ، طلاق اجتناب ناپذیر است.
  7. احساسات از بین رفته است … عشق داغ و پرشور است. و ناگهان او به جایی رفت. آنها نسبت به یکدیگر بی تفاوت شدند ، یک رابطه عاشقانه را از طرفی آغاز کردند. فقط بچه ها رابطه را حفظ می کنند ، اما اکنون آنها بزرگ شده اند ، آنها متوجه شده اند که مادر و پدر خوب نیستند. و این زوج تصمیم گرفتند بی سر و صدا و بدون صدمه به روان فرزندان خود آسیب برسانند. اگرچه غالباً طلاق های برجسته ای وجود دارد که با اتهام متقابل در مورد همه گناهان کشنده همراه است.
  8. عمیقا شخصی … در دادگاه ، اغلب چنین زوج هایی دلیل طلاق را پنهان می کنند. و نکته در عدم شباهت دیدگاه ها در مورد زندگی صمیمی است. او خیلی می خواهد ، اما او به آن نیازی ندارد ، مخصوصاً وقتی بچه ها ظاهر شده اند. در خانواده اختلاف وجود دارد ، شوهر شروع به کنار رفتن می کند ، او آن را می بیند و نمی تواند تحمل کند. به طلاق می رسد.

طلاق در شرایطی افراطی است که روابط همسران در بن بست باشد. قبل از پراکندگی ، باید سعی کنید راهی برای خروج از این وضعیت پیدا کنید. به هر حال ، یک چیز زیبا در زندگی وجود داشت ، به دلیل آنچه آنها عاشق یکدیگر شدند!

زن بعد از طلاق چگونه باید رفتار کند؟

طلاق وجود داشت ، زن در این مورد چگونه باید رفتار کند؟ به هر حال ، این یک وضعیت استرس زای جدی است. از نظر قدرت تأثیر بر روان زن ، پس از مرگ یکی از عزیزان رتبه دوم را دارد. و ارزش تلاش زیادی برای خروج از این حالت را دارد.اگر بچه ای داشته باشد برای یک فرد مطلقه بسیار سخت است. تربیت فرزند برای یک مادر مجرد دشوار است. همه موفق نمی شوند راهی مناسب برای خروج از این وضعیت پیدا کنند. بیایید همه این موارد را با جزئیات در نظر بگیریم.

رفتار زن پس از طلاق در صورت نداشتن فرزند

زن بعد از طلاق
زن بعد از طلاق

برخی از نمایندگان جنس جوان تر ، عقیده مرسوم خود را در مورد ضعف اراده تأیید می کنند: آنها احساسات منفی خود را ادامه می دهند و نمی توانند تلخی جدایی از شوهر خود را تسکین دهند. آنها به او شر می کنند ، سعی می کنند او را باج گیری کنند. زندگی تنها چنین افرادی به یک کابوس تبدیل می شود. اصل مخرب زندگی روزمره را نقاشی نمی کند و شخصیت را می کشد. زن به خشم تبدیل می شود - نفرت شرور و بدخلق مردان.

برخی دیگر معتقدند که آزادی غیرمنتظره بهانه ای برای شروع یک زندگی جدید است که در آن هیچ محدودیت اخلاقی وجود ندارد. و آنها شروع به جستجوی ماجراجویی می کنند ، مخصوصاً با روابط با مردان. خوب است اگر چنین زندگی عاشقانه ای به خوبی به پایان برسد. اغلب او بیماری های مقاربتی را به ارمغان می آورد و همچنین اتفاق می افتد که دوست پسر جدید یک کلاهبردار است و به سادگی از "معشوق" خود می دزدد.

زنان مجرد اغلب به دوست دختران خود اعتماد می کنند ، به توصیه های آنها توجه می کنند. و آنها بسیار دور از همیشه منطقی هستند ، اما در موج احساسات گفته می شوند. چنین طلاق هایی که با ذهن خود زندگی نمی کنند ، اغلب به هم می ریزند و سپس شکایت می کنند که زندگی به نتیجه نرسیده است. چنین عزت نفس کاملاً تحقیر می شود.

مهم این است که بدانید! روی انگشتر پادشاه سلیمان نوشته شده بود: "این نیز بگذرد". طلاق نیز از بین می رود ، اما شما باید بدون احساسات منفی به زندگی ادامه دهید. و باور داشته باشید که همه چیز در زندگی قطعاً به نتیجه می رسد. فقط باید واقعاً آن را بخواهید.

رفتار زن بعد از طلاق در زمان بچه دار شدن

زن با فرزند پس از طلاق
زن با فرزند پس از طلاق

هنگامی که زنی پس از طلاق با فرزندان در آغوش می ماند ، تنها به این فکر می کرد که چگونه می تواند زندگی قابل تحملی را برای فرزندان خود تضمین کند. برخی می گویند بلافاصله سعی می کنند مرد دیگری را به خانه بیاورند ، آنها می گویند ، بچه ها باید حمایت شوند ، او خودش قادر به انجام این کار نیست. و یک پدر "جدید" در خانه ظاهر می شود.

اغلب ، مادر این رفتار را برای فرزندان توضیح نمی دهد. آیا آنها می خواهند مرد جدیدی را در خانه ببینند؟ او به طور رسمی با آنها مودب است ، اما به هیچ وجه احساس وحدت معنوی وجود ندارد. سردی بیگانگی در چنین خانواده ای حاکم است. رابطه ناپدری با فرزندان خوب پیش نمی رود ، این بر روابط بزرگسالان تأثیر می گذارد. با داشتن شوهر جدید ، زن احساس خوشبختی نمی کند.

اگر مادر به بچه ها نگوید چرا پدر از خانه خارج شده است ، رفتار نادرستی دارد. مانند ، وقتی بزرگ می شوند ، آن وقت می فهمند. یک پسر یا دختر این را درک نمی کند ، روابط در خانواده می تواند به حدی وخیم شود که فرزندان از اطاعت و رفتار بسیار گستاخانه خودداری کنند. در چنین مواردی ، آنها می گویند "بچه ها از کنترل خارج شدند." در این صورت ، حداقل نگهبان را برای مادر خود فریاد بزنید.

بد است اگر زنی بعد از طلاق اجازه ندهد فرزندانش با پدرشان ملاقات کنند و آنها را علیه او مطرح کنند. این رفتار رنگ آمیزی نمی کند ، بلکه تنها مشکلاتی را در آموزش ایجاد می کند. در آینده ، کودکان ممکن است همین کار را با مادر خود انجام دهند. همانطور که می گویند ، آنچه برای آن جنگیدم ، به آن برخورد کردم. موارد زیادی در زندگی وجود دارد که کودکان بزرگسال ، اگر نه با نفرت ، نسبت به والدین خود کاملاً بی تفاوت هستند.

مهم این است که بدانید! کودکان یک معامله در زندگی یک زن نیستند. شما نمی توانید از آنها برای اهداف تجاری خود استفاده کنید تا به نوعی منفعت لحظه ای دست یابید. در آینده ، این ممکن است علیه مادر تبدیل شود.

چگونه یک زن می تواند از طلاق جان سالم به در ببرد؟

ملاقات با یک مرد جدید
ملاقات با یک مرد جدید

نحوه زندگی پس از طلاق برای یک زن بسیاری از نمایندگان زن را نگران می کند. پس از چندین سال زندگی خانوادگی ، تنهایی سختی را پشت سر می گذارد. و اگر هنوز بچه هایی در این نزدیکی وجود دارند ، که شوهر آنها را در واقع رها کرده است ، همه نمی توانند با خیال راحت از چنین وضعیت دشواری خارج شوند. در این مورد ، ارزش تماس با یک روانشناس را دارد ، توصیه های او به شما کمک می کند اعتماد به نفس را در زندگی بازیابی کنید.

توصیه های زیر به زن کمک می کند تا از طلاق جان سالم به در ببرد:

  • شما باید نگرش خود را نسبت به شرایط تغییر دهید … پس از طلاق ، نمی توانید از همسر سابق خود "عصبانی" شوید ، او را به عنوان یک دشمن ببینید. شما نمی توانید آنچه اتفاق افتاده را برطرف کنید ، باید آن را بدیهی تلقی کنید.شما نمی توانید تنها مرد را سرزنش کنید. باید درک کرد که چرا این اتفاق افتاده است. هر دو مقصر متلاشی شدن خانواده هستند. تجزیه و تحلیل روابط به شما کمک می کند تا علت اتفاقات را بیابید و همین اواخر چنین عزیزی را ببخشید. این به شما کمک می کند تا آرام شوید و تصمیم درست را بگیرید. همه چیز از بین نرفته است ، زندگی زیبا و شگفت انگیز است ، افق های ناشناخته جدیدی در پیش است. خوشبختی مطمئناً شما را در آغوش خواهد گرفت!
  • افکار بد را از خود دور کنید! یک زن پس از طلاق بر موارد منفی ثابت می شود ، روحیه تیره و تار است ، احساسات منفی از نمودار خارج می شود. چشم انداز ناخوشایند زندگی تنهایی پیش رو است ، این زمانی است که فرزندی وجود ندارد. اما حتی با وجود آنها ، یک زن شانه مرد مطمئن را در کنار خود احساس نمی کند. در این مورد ، استرس شدید می تواند در صورت نیاز به کمک پزشک ایجاد شود. برای جلوگیری از این اتفاق ، باید غمگین را از خود دور کنید. به عنوان مثال ، هنگام بیدار شدن در صبح ، باید لبخند بزنید و از خدا بخاطر زندگی بخشیدن تشکر کنید. همه چیز می گذرد ، هم غم و هم شادی. " شما باید احساسات خود را برای همیشه دوست داشته باشید ، و بسیاری از آنها در اطراف وجود دارد.
  • دوستان جدید. طلاق وجود داشت ، زن باید چه کار کند تا زندگی یک پنی زیبا به نظر نرسد؟ چگونه تنها به زندگی ادامه دهیم؟ نباید با افکار تیره خود تنها ماند. گوه را با گوه بیرون می اندازند. در این مورد ، دوستان یک "گوه" خوب خواهند بود. شما نباید آنها را دور کنید ، باید بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنید ، در پیاده روی ها و جلسات مفرح وقت بگذارید. این به تسکین درد جدایی و احساس تنهایی کمک می کند. آنها می گویند مرگ در جهان قرمز است. اصلاً لازم نیست بمیرید ، اما لازم است بیشتر در جامعه ظاهر شوید ، به عنوان مثال ، در یک تئاتر یا در یک زمین ورزشی. یک فضای سرگرم کننده و آرام می تواند به شما کمک کند با شرایط استرس زا کنار بیایید و حس اعتماد به نفس را به دست آورید.
  • انتقام روان را نابود می کند … نمی توانید طلاق را قطع کنید ، فکر کنید که "در اینجا من قطعاً از شما انتقام خواهم گرفت." افکار منفی اعمال بد را تعریف می کنند. فرض کنید یک زن می تواند به یک فالگیر مراجعه کند تا شوهر سابق خود را "عصبانی" کند. و حتی موضوع این نیست که آیا ممکن است آسیبی وارد شود یا خیر. این که بخواهیم چیزهای ناخوشایندی را برای یک فرد آرزو کنیم ، غیراخلاقی است. "برای همسایه خود سوراخی نکنید ، زیرا خود شما در آن می افتید." آن را فراموش نکنید.
  • افراط نکنید! آنها می گویند شما نباید بعد از طلاق ناامید شوید ، آنها می گویند ، شما تنها مانده اید ، باید فوراً ، قبل از اینکه دیر شود ، یک رابطه جدید را شروع کنید. بعید است چنین فکری زیر یک دست داغ خوب باشد. همانطور که می گویند ، خارج از آتش و داخل آتش. قدیمی هنوز وقت "سوختن" را نداشته است ، اما در اینجا یک ارتباط تازه "به رغم او" وجود دارد. به عنوان یک قاعده ، زودگذر است ، هیچ چیز خوبی را به همراه نخواهد داشت ، اما فقط روح را بیشتر آسیب می زند. زمان می برد تا احساسات سرد شوند ، فقط در حالت متعادل ، وقتی عقل سلیم است ، باید مشکلات خود را با مردان حل کنید.
  • همه چیز در حد اعتدال خوب است … برخی از زنان ، پس از طلاق ، سرگرم کار می شوند ، به نوعی اسب کار تبدیل می شوند که چرخ دستی همه نگرانی های آنها را می کشد. آنها با چنین کار "فداکارانه" امیدوارند تلخی جدایی از همسرش را غرق کنند. آنها از خود مراقبت نمی کنند ، آنها سلامت خود را تحت فشار قرار می دهند. پیامدهای این امر منفی است. برای از بین بردن خستگی بیش از حد و نظم دادن به خود ، فعالیتهای کاری باید با دوره های استراحت معقول در هم آمیخته شوند. فقط یک زن سالم ، مرتب و زیبا می تواند دوباره شادی را بیابد. نباید فراموش کنیم که مردان با چشمان خود عاشق هستند.
  • نباید جلوی احساسات را گرفت … اگر طلاق باعث ایجاد احساسات بزرگی شده است ، نباید خود را مهار کنید ، بلکه باید آنها را پشت سر بگذارید ، نه تنها در ملاء عام ، بلکه در خانه در تنهایی "مغرور". در اینجا می توانید اشکهای خود را تخلیه کنید و با شوهر سابق خود تند صحبت کنید. چنین آرامش روانی اعصاب را آرام می کند ، اضطراب از بین می رود. اگر این حالت چندین بار تکرار شود ، این در حال حاضر هیستری است ، یک وضعیت وسواسی و دردناک که نیاز به مداخله پزشکی دارد.
  • ظاهر خود را تغییر دهید … به زندگی جدید - با تصویری متفاوت! نیازی به ترس از این نیست. مدل موی متفاوت ، لباس و سایر ترفندهای زیبا فقط به ظاهر زن جذابیت می بخشد.این امر باعث تأیید دیگران می شود ، روحیه شما را بهبود می بخشد و به شما اعتماد به نفس می بخشد. آنچه در چنین دوره سخت زندگی بسیار ضروری است.
  • مراقبت از برادران کوچکترمان … برخی از زنان توسط حیوانات خانگی از تنهایی نجات می یابند. مراقبت از آنها به تسکین تلخی جدایی از یک عزیز کمک می کند ، به آرامش می رسد.
  • تغییر مکان … بد نیست بعد از طلاق مدتی به جایی بروید. به عنوان مثال ، به اقوام شهر دیگر. بهتر است به یک سفر طولانی مدت به خارج بروید. آشنایی با کشورها ، آداب و رسوم افراد ناآشنا تأثیر فراموش نشدنی خواهد گذاشت و به شما کمک می کند تا تلخی جدایی از شوهر خود را فراموش کنید.
  • وسایل قدیمی به محل دفن زباله! این یک ترفند روانی امتحان شده است. اگر بخواهیم زندگی جدیدی را آغاز کنیم ، لازم است از چیزهای قدیمی که نماد زندگی قدیمی هستند خلاص شویم. البته در محدوده معقول. اول از همه ، این مربوط به درهم و برهم کردن آپارتمان غیر ضروری است. به عنوان مثال ، یک زیرسیگاری از شوهرش باقی مانده بود ، او در مورد بسیاری از چیزهای ناخوشایند می گوید که او مجبور بود هنگام سیگار کشیدن ، سیگار کشیدن و بال زدن روی مادرش با او متحمل شود. و آنچه نزدیک قلب شماست و عزیز است ، اجازه دهید لحظات خوب زندگی مشترک را به شما یادآوری کند.
  • فضای داخلی آپارتمان را تغییر دهید … بازسازی نیز راه خوبی برای رهایی از خاطرات بد است. طراحی تازه ، به عنوان مثال ، کاغذ دیواری و کاشی های جدید در حمام ، روحیه شما را بهبود می بخشد و به شما کمک می کند درگیری های خانوادگی را فراموش کنید.
  • در صورت امکان ، باید شغل خود را تغییر دهید … یک محیط متفاوت و دوستان جدید به شما کمک می کند تا از طلاق جان سالم به در ببرید ، غم های خود را فراموش کنید.

مهم این است که بدانید! ارزش این را دارد که به توصیه متخصص گوش دهید ، اما حتی بهتر است به صدای قلب خود گوش دهید. به طور طبیعی ، هنگامی که یک ذهن قوی ، و نه تحت هجوم احساسات. به هر حال ، یک فرد عاقل دشمن خود و زندگی اش نیست. و در آن صورت طلاق پایان دنیا به نظر نمی رسد.

چگونه می توان از طلاق برای یک زن جان سالم به در برد - ویدیو را تماشا کنید:

طلاق ضربه بزرگی به روان است. و اگر زنی سر خود را از دست ندهد و بتواند از وضعیت استرس زا جان سالم به در ببرد ، همه چیز برای او درست می شود. هنگامی که احساسات از "اصلی" راه زندگی دور می شوند ، زندگی چنین "زنان مطلقه" ناراحت کننده و اغلب بی معنی می شود.

توصیه شده: