چگونه می توان از طلاق برای یک مرد جان سالم به در برد؟

فهرست مطالب:

چگونه می توان از طلاق برای یک مرد جان سالم به در برد؟
چگونه می توان از طلاق برای یک مرد جان سالم به در برد؟
Anonim

طلاق و روانشناسی آن رفتار مرد پس از جدایی از همسرش برای زنده ماندن در چنین شرایط سختی و خروج از آن با کمترین از دست دادن سلامتی چه باید کرد؟

طلاق یک وضعیت فوق العاده است که برای حل کافی به انرژی روحی و روانی زیادی احتیاج دارد ، در این صورت تنهایی به یک حالت افسرده کننده برای روان تبدیل نمی شود ، بلکه با تجدید نظر در نگرش های قبلی زندگی و این باور که زندگی آینده لزوماً حل خواهد شد ، حل می شود. موفق.

طلاق چیست؟

طلاق
طلاق

طلاق عبارت است از جدایی زن و مرد پس از یک دوره معینی از زندگی مشترک. زن و شوهر برای خود زندگی می کردند و ناگهان در یک لحظه "خوب" متوجه شدند که آنها کاملاً غریبه هستند. با تبدیل شدن به زندگی مشترک ، ما یک اشتباه بزرگ مرتکب شدیم ، بنابراین ، قبل از اینکه دیر شود ، زمان پراکندگی فرا رسیده است.

او و او دلایل زیادی برای چنین اقدامی مسئولانه می یابند ، هر کدام دلایل خود را ارائه می دهند ، اغلب به استدلال های منطقی دیگری گوش نمی دهند. همه خود را درست می دانند ، درگیری های جدی پیش می آید ، هنگامی که اخیراً عاشقان دشمن می شوند و آماده می شوند چشم یکدیگر را خراش دهند.

گاهی اوقات هنگام تقسیم اموال به دست آمده به کنجکاوی می آید ، وقتی حتی بالش از وسط پاره می شود ، می گویند این نصف شماست و این مال من است. اگرچه اغلب آنها بی سر و صدا و بدون ایجاد سر و صدای زیاد طلاق می گیرند تا به فرزندان آسیب نرسانند ، در نگاه دوستان و آشنایان زشت به نظر نرسند. حتی وقتی متفرق می شوند ، اغلب دوستان خوبی باقی می مانند.

بی دلیل نیست که گفته می شود شخصیت واقعی همسران در طلاق مشخص است. بنابراین چه چیزی زن و مرد را وادار به چنین قدم قاطعی می کند؟ چرا این اتفاق افتاد ، چه زمینه روانی که منجر به جدایی شد در پشت رابطه همسران پنهان است؟

به آلبرت اینشتین گفته می شود: "یک مرد به این امید ازدواج می کند که زن هرگز تغییر نمی کند. یک زن به امید تغییر مرد ازدواج می کند. هر دوی آنها ناامید هستند."

طلاق یک تراژدی بزرگ در زندگی است ، اگرچه برای برخی تقریباً یک روز تعطیل است. شخصی گفت که "تنها چیزی که یک زن در ازدواج به دنبال آن است یک سقف بالای سر و یک مرد زیر پاشنه پا است." و او نمی خواهد کارها را انجام دهد. برای این منظور ، ترک همسر بهترین راه برای خروج از زندگی زودهنگام خانوادگی است و خود را از شخصیت ظالمانه همسر نجات می دهد.

در مورد نحوه رفتار مردان پس از طلاق مطالب زیادی نوشته شده است ، اما اکثر جنسیت های قوی در حال شکستن روابط هستند. این درست نیست که برای آنها راحت تر از زنان است. دیگران به شدت به عشق خود ادامه می دهند ، اما نتیجه ای نداشت! یک شخصیت قوی به خود نزدیک می شود ، فقط یک دوست خوب قدیمی می تواند درد و رنج روحی خود را باور کند.

طبیعت ضعیف به مشروب خورد و خود را بر روی یک لیوان توجیه کرد که همه کارها را برای او انجام دادند ، اما او از آن قدردانی نکرد ، به دیگری رفت. آنها می توانند به دنبال بازگشت همسر سابق خود به امید بازگشت او. و آنها نمی فهمند که ظاهری رقت انگیز دارند ، این رفتار فقط دفع کننده است ، وعده بسیاری از مشکلات را می دهد.

بسیاری از مردان از گذار ناگهانی از زندگی خانوادگی به تنهایی می ترسند. آنها به سادگی آماده چنین مرحله ای نیستند ، و بنابراین در تلاش هستند تا از آن اجتناب کنند و به دنبال راه هایی برای آشتی هستند. و وقتی آنها را پیدا نمی کنند ، با عصبانیت منفجر می شوند و وضعیت زناشویی خود را در حال حاضر نامناسب بدتر می کنند.

مهم این است که بدانید! تنهایی بهترین حالت روحی نیست. اما یک جنبه مثبت نیز در این مورد وجود دارد. یک فرد با امید زندگی می کند و بنابراین همیشه فرصتی وجود دارد که شادی شما را در ناشناخته های پیش رو پیدا کنید.

چرا مرد در حال طلاق است؟

رسوایی خانواده
رسوایی خانواده

او تصمیم گرفت از او جدا شود ، زندگی با هم زیر یک سقف غیر قابل تحمل شد.حتی پس از طلاق ، مرد نمی خواهد به خود اعتراف کند که دلیل این امر را آورده است. و نه فقط یک نفر ، بسیاری از آنها می توانند وجود داشته باشند ، در واقع ، نه تنها از طرف او ، بلکه از او نیز. در زیر همه دلایل عمیق درونی نهفته است ، اگرچه در ظاهر دلایل قابل درک وجود دارد. بیایید سعی کنیم بفهمیم اگر مرد مقصر است چه چیزی منجر به طلاق شده است.

دلایل طلاق:

  1. من در زندگی روزمره گیر کردم … عاشقانه بودن رابطه ، وقتی با یک معشوقه و در کلبه ای در بهشت بود ، مدتهاست که از بین رفته است. روزهای هفته فرا رسیده است. دراز کشیدن در آغوش یکدیگر عادی شده است ، دیگر نگران کننده نیست. بهتر است خوب بخوابید ، زیرا فردا کار است. بچه ها توجه زیادی می کنند. همسر با لباس مجلسی در خانه قدم می زند و کمتر مراقب خودش است. همه اینها خسته کننده شد ، من می خواستم برای شروع یک زندگی جدید از چنین زندگی روزمره خاکستری دور شوم.
  2. زن دیگری ظاهر شد … به نظر می رسد که او همسر خود را دوست دارد ، او قصد ندارد اساساً شیوه زندگی خود را تغییر دهد. اما من علاقه ای به رابطه داشتم اما همسرم نمی تواند آن را ارائه دهد. او معشوقه گرفت. اما مهم نیست که طناب چقدر بپیچد ، مطمئناً پایان آن فرا می رسد. برخی از خیرخواهان این موضوع را به همسرش گفتند. او نمی تواند ببخشد ، این امر منجر به طلاق شد.
  3. کار زیاد … او خسته به خانه می آید ، همیشه غر می زند که همه کارها را برای خانه انجام می دهد ، اما هیچ قدردانی نمی بیند. فرض کنید شام به موقع آماده نمی شود و همسر به اظهاراتی که می گوید مشغول بچه ها است پاسخ می دهد. "کمی صبر کنید ، من آشپزی می کنم ، یا بهتر است بگویم ، خودتان آن را انجام دهید." یا به همسر خود توجه کافی نمی کند ، او با محبت با او رفتار می کند و از اینکه خسته است عصبانی می شود ، زمانی برای پرورش حساسیت گوساله وجود ندارد. او ناراحت است ، رابطه سرد می شود ، یک روز "فوق العاده" ناگهان متوجه می شوند که آنها غریبه شده اند.
  4. ترس از کودکان … عشق وجود داشت تا اینکه بچه ها ظاهر شدند. با آنها درک شد که زندگی مشترک نه تنها عشق پرشور ، بلکه مسئولیت هایی در قبال خانواده است. و من نمی خواهم آنها را حمل کنم. ناامیدی شروع می شود. این مرد یک خودخواه بود ، تمایلی برای برخورد با بچه ها وجود ندارد. تا زمان طلاق روابط با همسرش بدتر می شود.
  5. از عشق افتاد … آنها مدت طولانی با هم زندگی می کنند ، اما با گذشت زمان متوجه شدم که آنها افراد کاملاً متفاوتی هستند. هر کس علایق خود را دارد ، شما باید زمان زیادی را با افراد دیگر بگذرانید. به عنوان مثال ، او دوست دارد در سفر ماهیگیری یا شکار از خانه "فرار" کند. زمان کافی برای ارتباط صمیمی با همسرش وجود ندارد. این منجر به سرد شدن روابط و طلاق می شود.

مهم این است که بدانید! برای یک مرد ، طلاق غالباً انصراف از حل مشکلات فوری است که زندگی برای خانواده ایجاد می کند.

ویژگی های رفتار مرد پس از طلاق

رفتار مرد در دوران طلاق
رفتار مرد در دوران طلاق

الیزابت کوبلر روس ، روانشناس آمریکایی ، در کتاب خود "در مورد مرگ و مردن" احساسات فردی را که دچار شوک بزرگ زندگی شده بود (طلاق یکی از این آسیب های روانی است) توصیف کرد. او تجزیه و تحلیل همه تجربیات را در 5 مرحله تأکید کرد که لزوماً آنها یکی پس از دیگری جایگزین نمی شوند. آنها می توانند به طور همزمان وجود داشته باشند یا حتی بازگردند ، به عنوان مثال ، از مرحله دوم به مرحله اول. مراحل رفتار فردی که استرس شدید را تجربه کرده است تنها یک تجزیه و تحلیل نظری از "پروازها" است که به لطف آن می توان بهتر درک کرد که در چنین حالتی چه احساسی دارد.

در نظر بگیرید که چگونه مردان بر اساس 5 مرحله (مراحل) کوبلر راس طلاق می گیرند:

  1. نفی … وقتی همسر با این واقعیت روبرو می شود که همسرش او را ترک می کند ، اخبار او را متعجب می کند. اگر مردی هنوز برای این کار آمادگی نداشته باشد ، چگونه می تواند بعد از طلاق زندگی کند؟ یک واکنش کاملاً احساسی وجود دارد ، آنها می گویند: "این نمی تواند باشد ، شما فقط شوخی می کنید!" این نوعی دفاع روانی در برابر حالت شوک است ، تلاشی برای خلاص شدن از مشکل ، وانمود کردن اینکه هیچ اتفاق جدی رخ نداده است. مرحله اول با این واقعیت مشخص می شود که هنوز آمادگی پذیرش آنچه اتفاق افتاده است ، برای درک کافی وضعیت ناخوشایند زندگی وجود ندارد. از این رو طیف گسترده ای از احساسات که رفتار مناسب را دیکته می کند. به عنوان مثال ، تلاش برای ایجاد صلح ، انجام کاری دلپذیر برای همسرش. و حتی پس از طلاق ، من هنوز نمی توانم آنچه اتفاق افتاده را باور کنم. "یا شاید او بالاخره برگردد؟"
  2. مرحله عصبانیت … در این مرحله ، انکار این واقعیت که زن می تواند ترک کند با درک این واقعیت کاملاً واقعی جایگزین می شود.مرد به حالت عصبانی می افتد. او نصف خود را مسئول همه گناهان می داند. او زندگی خانوادگی را به چنین وضعیتی رساند. "شما این کار را نکردید و اینطور نیست!" ، "اگر ما خوب زندگی نمی کنیم ، این تقصیر شماست!". در چنین وضعیتی ، من نمی خواهم بفهمم که بیشتر او مقصر است. عصبانیت جایگزین استدلال های سالم می شود ، باعث ایجاد صلح در خانواده نمی شود. یک همسر تحت "دست داغ" می تواند همه افراد اطراف را برای آنچه اتفاق افتاده سرزنش کند: به عنوان مثال ، اقوام ، دوستان ، روسای کار ، حقوق به موقع دریافت نکرده اند ، و یک پولکان در خانه برای او ارسال شده است ، یا دلیل همه چیز وضعیت بد اقتصادی در کشور است. پس از طلاق ، مرد هنوز نمی تواند آرام شود و به هر طریقی نام قبلی خود را صدا می زند ، که او اصلاً نقاشی نمی کند ، اما به سختی این را درک می کند.
  3. تلاش برای آشتی (چانه زنی) … به گفته کوبلر راس ، این مرحله سوم است. وقتی عصبانیت فروکش می کند و مرد شروع به درک این می کند که اشتباه کرده و توبه می کند ، به تظاهر به خود می رسد ، تمایل به بازگشت همه چیز به حالت عادی ، تلاش برای آشتی. این امر در حال حاضر آگاهانه ، و نه بصری ، در مرحله "انکار" اتفاق می افتد. همسر در حال تلاش برای آشتی و تأخیر در رویدادی است که برای زندگی او ناخوشایند است. او به همسرش قول می دهد که بهبود یابد ، به عنوان مثال ، بیشتر کار کند ، با دوستان معطل نباشد ، بیشتر به فرزندان ، به نصف خود توجه کند. "و مدتهاست که ما به سینما ، به یک کنسرت نرفته ایم." از دیدگاه روانشناختی صرف ، چنین رفتاری به عنوان چانه زنی ، تمایل به اجتناب از تغییرات در زندگی فرد ، یا در بدترین حالت ، چانه زنی برای تأخیر تلقی می شود ، به این فکر که راهی برای خروج وجود دارد. همانطور که می دانید امید آخرین بار می میرد. و اگر ، با این وجود ، طلاقی اتفاق افتاد ، مرد خود را به او واگذار می کند ، زیرا می داند که شما نمی توانید گذشته را برگردانید ، اما باید زندگی کنید. در این مورد ، رابطه او با سابقش کاملاً دوستانه با او باقی می ماند ، اما هر کس زندگی جدید خود را دارد.
  4. حالت افسردگی … همه تلاش ها برای آشتی بی نتیجه بود. همسر نسبت به آنها عکس العمل نشان نمی دهد ، در یک رابطه بیگانگی کامل وجود دارد. و شما نمی خواهید اینقدر در زندگی خود تغییر کنید ، باید عادت های زیادی را ترک کنید. افسرده کننده است. یک شکست وجود دارد ، عدم اعتقاد به خود. به نظر می رسد همه چیزهایی که قبلاً مورد توجه بوده اند ناچیز هستند و هیچ چیز بی اهمیت نیست. احساس تنهایی کامل روح را تسخیر می کند. من نمی خواهم زندگی کنم ، "بله ، این خانواده و همسر کوچک از دست رفته اند!". مرد شروع به دلسوزی برای خود می کند که "بسیار ناراضی ، چرا من به مشکلات بیشتری در زندگی خود نیاز دارم؟" پس از طلاق ، او می تواند دچار پرخوری شود ، که افسردگی را بیشتر تشدید می کند. در محل کار ، اختلافات مداوم تا غیبت وجود دارد. برای توجیه خود باید طفره بروید. شخص می فهمد که این نفرت انگیز است ، اما نمی تواند متوقف شود. افکار خودکشی ظاهر می شود ، اگر به چنین فرد فقیری به موقع کمک نشود ، می تواند کاملاً غرق شود و روزهای خود را بد پایان دهد.
  5. آگاهی کامل از آنچه اتفاق افتاده است (پذیرش شرایط) … مرد متوجه می شود که در "نبرد" با همسرش ناامید شده است. شما نمی توانید گذشته را به عقب برگردانید ، اگر نمی توانید شرایط را تغییر دهید ، باید نگرش خود را نسبت به آن تغییر دهید. و از نظر روانی خود را برای طلاق آماده می کند. روابط با همسرش یکنواخت می شود ، بدون فریاد و سر و صدا ، این مفهوم مطرح می شود که نیازی به آسیب رساندن به کودکان نیست. بررسی چشم اندازهای آینده زندگی آغاز می شود. البته ، پس از سالها زندگی مشترک ، تنها بودن دشوار خواهد بود ، اما این پایان جهان نیست. همیشه راهی برای خروج در انتهای تونل وجود دارد. و تجربه احساسات آنها آغاز می شود: اما برای خروج از این وضعیت بعد چه باید کرد؟ برای برخی ، چنین بازتابی به کشف خلاقیت در خود کمک می کند ، ویژگیهای جدیدی که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته بود. به عنوان مثال ، ناگهان علاقه ای به عکاسی هنری یا طراحی وجود داشت. به نظر می رسد خوب است ، به او ، دوستان و بستگان لذت می برد. این به کسب اعتماد به نفس کمک می کند ، حتی تنها می ماند ، یک مرد سرنوشت خود را از مسیر خارج نمی کند. و سپس ، چه کسی گفته است که یک فرد موفق نمی تواند شادی را در ازدواج دوباره تجربه کند؟

مهم این است که بدانید! روانشناسی یک مرد پس از طلاق نوعی مکانیسم محافظتی است که به لطف آن "دیوانه نمی شود" ، در مورد منفی آویزان نمی شود ، اما قدرت لازم را پیدا می کند تا بتواند به زندگی عادی خود بازگردد. در حالتی که روح و روان تغییر کرده است

چگونه می توان از طلاق از همسرتان جان سالم به در برد؟

چگونه یک مرد می تواند از طلاق جان سالم به در ببرد؟ ممکن است نکات متعددی وجود داشته باشد. بهتر است خودتان با عواقب منفی آن مقابله کنید. در غیر این صورت ، باید با یک روانشناس مشورت کنید. این به تسکین استرس کمک می کند ، راه هایی را برای خروج از شرایط نامساعد پیشنهاد می کند ، هنگامی که اعصاب در حد خود قرار دارند و از بین می روند ، هیچ علاقه ای به زندگی وجود ندارد.

چگونه می توان از طلاق از همسر خود جان سالم به در برد؟

چگونه خودتان از طلاق جان سالم به در ببرید
چگونه خودتان از طلاق جان سالم به در ببرید

یک مرد بعد از طلاق چه باید بکند ، چگونه می تواند بدون مراجعه به روانشناس از آن جان سالم به در ببرد؟ توصیه های اینجا می تواند کلی ترین باشد ، اما اگر از عقل سلیم کافی برای گوش دادن به آنها برخوردار باشید ، آنها در چنین شرایط سختی کمک خواهند کرد.

در اینجا چند نکته کاربردی برای کمک به تسکین درد جدایی از زن مورد علاقه و بازگشت به یک زندگی عادی و سالم وجود دارد:

  1. زمان هر زخمی را التیام می بخشد … روح انگیز هم همینطور. بنابراین ، شانه را کوتاه نکنید ، به خودتان زمان دهید تا احساسات خود را خنک کنید و می توانید منطقی استدلال کنید. وقتی آرام می شوید ، تصمیم درست در مورد نحوه رفتار پس از طلاق گرفته می شود. افراد زیادی در زندگی هستند که این اتفاق با آنها رخ داده است ، اما به هر حال ، آنها از این امر نمی میرند ، آنها به زندگی خود ادامه می دهند ، و حتی بسیار خوب.
  2. چکمه های قدیمی را در ورودی رها نکنید! این بدان معناست که اگر نمی توانید شرایط را تغییر دهید ، خودتان را تغییر دهید. در "kirzach" ایده های قبلی نمانید! آنها را از روح خود دور کنید! به هر حال ، آنها بودند که آن را به چنین وضعیتی رساندند. برای تغییر زندگی خود پس از طلاق ، باید قبل از او به آن نگاه انتقادی داشته باشید و بپذیرید که از جهات مختلف اشتباه کرده اید. وقتی درک این موضوع حاصل شود ، نارضایتی ها فروکش می کند ، تصمیم درست خواهد آمد. سرنوشت ناخوشایند به نظر نمی رسد.
  3. گوه را با گوه بیرون نیندازید … نیازی به عجله از یک افراط به افراط دیگر نیست. افکار مانند "پرتاب ، خوب ، به جهنم با او ، من دیگری پیدا کنم!" - بهترین راه برای خروج از موقعیت نیست. زندگی دستفروشی تلاشی است از سوی شخص ضعیف برای دور شدن از حل مشکلات فوری و به تعویق انداختن آنها "برای بعدا". اما می تواند بدتر شود. تحریک و عصبانیت مداوم و حتی گرم شدن با الکل ، بهترین مشاوران در مسیر زندگی نیستند. آنها شما را به جنگل تجربه ها هدایت می کنند ، جایی که یافتن راهی برای آن آسان نیست.
  4. برای خود هدف ارزشمندی تعیین کنید … به عنوان مثال ، سفرهای خارجی. این کار نیاز به کار زیادی دارد. تغییر مکان ، برداشت ها و آشنایی های جدید به تسکین درد جدایی کمک می کند. این درک به دست می آید که زندگی زیبا و شگفت انگیز است ، شما نباید از "زخم" خود آویزان شوید.
  5. الکل دور! جرم طلاق خود را با الکل غرق نکنید. در جایی که تضمینی وجود دارد که محکم نمی شود ، هیچ کس نمی تواند آن را بدهد. از بین 5-6 نوشیدنی ، یکی الکلی می شود. یک فرد تنها ، وقتی دوستانی با بطری و دلداری های دوستانه مانند "من به شما احترام می گذارم" وجود دارد ، همیشه نمی تواند در برابر چنین همبستگی کاذب مقاومت کند. شما باید در مورد این بدانید ، به طوری که بعداً با سلامتی خود و حتی بیشتر از تنهایی هزینه نکنید.
  6. درباره زنان بد فکر نکنید.… حتی بعد از طلاق. اگر در مورد آنها فکر می کنید که "همه زنان عوضی هستند" ، این راه شکست های بیشتر در روابط با آنها است. ناراحتی فقط به بازندگان مربوط می شود ، به افرادی که نمی دانند چگونه مثبت فکر کنند. زندگی یک جریان الکتریکی نیست ، جایی که مثبت به منفی می رسد. همانطور که خودتان زندگی خود را درک می کنید ، همان "هوش" را پیدا خواهید کرد. برای خوب ، شما باید بتوانید تمام رنج ها و عذاب ها را پشت سر بگذارید. از طریق سختی به ستارگان! برای این کار باید یاد بگیرید که نسبت به خودتان انتقاد داشته باشید. تنها در این صورت است که یکی از زیباترین ها ، تنها در جهان را ملاقات می کند ، که با او می توان با اطمینان در زندگی گام برداشت.
  7. باید درک کرد که هر دو مقصر طلاق هستند.… آگاهی از این حقیقت به جلوگیری از اشتباهات بیشتر در روابط با زنان کمک می کند ، به شما می گوید که چگونه زندگی خود را به شیوه جدیدی بازسازی کنید.این کلید روابط شاد جدید و زندگی سالم خانوادگی است.
  8. روابط با کودکان را فراموش نکنید.… شما نباید در امور "بزرگسالان" خود با آنها دخالت کنید ، سعی کنید طرف خود را جلب کنید. لازم است تلاش شود تا طلاق به روان کودک هنوز بی ثبات آسیب نرساند. وقتی بچه ها بزرگ شوند ، والدین خود را درک می کنند و رابطه خوبی با پدر خود برقرار می کنند. و این دیگر تنهایی نیست.

اگر احساسات پس از طلاق اجازه نمی دهد "سرد" شوید ، همه تلاش ها برای آرام شدن بیهوده به پایان می رسد ، استرس همچنان در حال رشد است ، همه چیز از دست شما خارج می شود ، شما نمی خواهید زندگی کنید ، و این به مدت طولانی ادامه دارد ، در اینجا شما واقعاً باید با یک متخصص تماس بگیرید. فقط یک روانشناس یا روان درمانگر به شما کمک می کند تا از این وضعیت خارج شوید.

مهم این است که بدانید! هرگز نباید به مشکلات خود بپردازید ، حتی اگر طلاق باشد. شما باید قدرتی را پیدا کنید که از کینه خود فراتر بروید و به وضعیت انتقادی نگاه کنید. این تضمین است که در آینده این اتفاق تکرار نخواهد شد.

چگونه می توان از طلاق با کمک روانشناس جان سالم به در برد؟

مشاوره مرد با روانشناس
مشاوره مرد با روانشناس

وقتی مرد احساس می کند که طلاق به روان او آسیب رسانده است و نمی تواند از چنین شرایطی خارج شود ، لازم است با یک روانشناس مشورت کنید. پس از آشنایی با داستان بیمار ، متخصص راهی برای خروج از وضعیت ارائه می دهد.

اگر بتوانید بدون دارو انجام دهید خوب است. هنگامی که استرس همراه است ، به عنوان مثال ، با پرخوری ، درمان توسط پزشک متخصص دارو همراه با جلسات روان درمانی ضروری است.

این می تواند ، برای مثال ، یک بازی نقش آفرینی در یک گروه باشد. هر یک به نوبه خود داستان خود را بیان می کند ، در یک بحث مشترک گزینه هایی را برای حل آن در نظر می گیرند. یک مرد متقاعد شده است که نباید روی مشکل خود تمرکز کند ، او در این موقعیت تنها نیست. در ارتباطات ، این امید وجود دارد که همه چیز در زندگی از بین نرود. این ارزش این رویکرد است.

تنها تمایل صادقانه برای خروج از حالت استرس زا پس از طلاق به خلاص شدن از شر آن کمک می کند. اگر مردی همچنان برای خود "چنین بدشانسی" متاسف باشد ، تماس با یک متخصص منطقی نخواهد بود.

چگونه می توان از طلاق برای یک مرد جان سالم به در برد - ویدیو را تماشا کنید:

طلاق استرس زا است. زندگی تنهایی در پیش است ، زمانی که یک مرد مجبور است از خودش مراقبت کند. و این چشم انداز خوشی برای همه نیست. با این حال ، شما نباید وحشت کنید ، نیمه قبلی را برای همه گناهان مقصر بدانید. لازم است احساسات خود را آرام کنید تا درک درستی از آنچه اتفاق افتاده به دست آورید. این به شما کمک می کند تنهایی خود را به عذاب اخلاقی تبدیل نکنید ، به شما امید موفقیت در زندگی می دهد.

توصیه شده: